behi پیغام مدیر : ورود شما را به این وبلاگ خوش آمد عرض می کنم . امیدوارم مطالب این وبلاگ مورد استفاده ی شما قرار گیرد . نکته نظرات خود را برای بهبود وبلاگ مطرح نمایید .
روزی، روزگاری پدر و پسری به کوهستان رفتند. ناگهان پسر از بالای صخره افتاد و فریاد زد: "آه" و در کمال تعجب شنید که کوهستان تکرار کرد: آه پسر با تعجب گفت: تو کی هستی؟ جواب رسید: تو کی هستی؟ پسر مجدداً فریاد کشید: من تو را تحسین میکنم. صدا گفت: من تو را تحسین میکنم. پسر عصبانی شد و فریاد زد: ترسو! صدا جواب داد: ترسو! این بار پسر رو به پدر کرد و گفت: پدر چه اتفاقی افتاده است؟ پدرش لبخندی زد و گفت:"توجه کن پسرم! سپس فریاد زد:" تو یک قهرمانی!" صدا پاسخ داد:" تو یک قهرمانی!" پدر گفت گوش کن پسرم! این صدای پژواک است که هر آنچه تو بگویی تکرار میکند. مردم به آن "اکو" میگویند، اما من به آن " زندگی " می گویم. زندگی هر آنچه بگویی و فکر کنی را بسوی تو برمیگرداند و اگر به دنبال عشق هستی، در قلبت عشق ایجاد کن، اگر به دنبال بزرگی هستی، شایستگی آن را در خودت به وجود بیاور